در ساخت و ایجاد یک سیاست اجتماعی نوآورانهی سودمند هر جامعه به در نظر گرفتن تعداد زیادی از متغیرها احتیاج دارد. یک معاملهی دو جانبه ی سودمند میان نوآور و جامعه در خصوص هر یک از حقوق معنوی آغازگر این روند است. در سطح وسیعتر دامنه و ویژگیهای هر حق باید با دقت متعادل شود و این امکان بررسی گردد که آیا این حقوق در کنار هم میتوانند ویژگی حمایتی داشته باشند یا خیر. جایی که در آن دو حق نمیتوانند به طور همزمان مورد استفاده قرار گیرند، حقی که از لحاظ اجتماعی سودمندتر است انگیزهی بیشتری ایجاد میکند و توجه صاحبان آثار فکری را به خود جلب خواهد کرد. با در نظر گرفتن این رویکرد فعال، جامعه قادر خواهد بود که انتخاب نوآوران و صاحبان حقوق را برای تضمین اهداف اجتماعی معین تحت کنترل درآورد، بدین معنا که هر روندی که برای جامعه مفیدتر بود را برمیگزینند و دولتها نیز همگام با جامعه به تبلیغ این روند میپردازند. اما در این میان نمیتوان حقوق صاحبان آثار و نوآوران را نادیده گرفت زیرا این نادیده گرفتن منجر به از بین رفتن انگیزه در میان آنها شده و صدمات جبران ناپذیری به پیشرفت و توسعهی کشور از لحاظ اقتصادی و مالی وارد میآورد.
امروزه انتخاب میان دو گزینهی رقابتی برای حفاظت از انواع خاصی از اطلاعات اختصاصی وجود دارد که این دو گزینه حق اختراع و اسرار تجاری میباشند. در ایالات متحده نیاز به افشای عمومی برای ثبت اختراع زمانی که با پنهان کاری ذاتی اسرار تجاری مقایسه میگردد تفاوت اساسی میان این دو را بیشتر نمایان میسازد. در این میان برای یک آفرینش مستقل، حقوق انحصاری ارائه شده توسط ثبت اختراع از طریق مرزهای دقیق سرزمینی محدود شدهاند. در ظهور اقتصاد جهانی، چنین محدودیتهایی (یعنی محدودیتهای سرزمینی) موانع قابل توجهی را برای شرکتهایی که به دنبال حفاظت خاصی برای نوآوریها و اطلاعات اختصاصیشان بودند به وجود آوردهاند. در این میان به عنوان یک جایگزین، اسرار تجاری به طور فزایندهای رشد کرده و بر جذابیت آن افزوده شده است. یکی از دلایلی که موجب توجه روزافزون به اسرار تجاری گردید تحولات قضایی و قانونگذاری های اخیر بود که حفاظتهای برون مرزی را که توسط اسرار تجاری ارائه شدهاند را افزایش داد. فلذا به اعتقاد مؤلف به دلیل محدودیتهای سرزمینی موجود، زمان آن است که بپذیریم اسرار تجاری به عنوان مناسبترین ابزار برای حفاظت از نوآوریهای خاص در بازار بینالمللی است و روز به روز نیز به اهمیت آن افزوده خواهد شد مشروط به آن که قوانینی مشخص برای مدون نمودن این راهکار حفاظتی به تصویب برسد.
در۱۱ اکتبر سال ۲۰۱۱ حوزهی قضایی فدرال اعلام کرد که کمیسیون تجارت بینالملل در خصوص سوء استفادههایی که از اسرار تجاری در چین شده است و آسیبهایی داخلی که به این دلیل ایجاد شده است کمکهایی اعطا خواهد نمود. آنها اعتقاد داشتند که گسترش دامنهی سوء استفاده از اسرار تجاری به دعاوی برون مرزی به مخترعین انگیزهی اضافی میدهد تا اسرار نوآوری خود را مخفی نگاه دارند و از اسرار تجاری استفاده نمایند که این موجب میگردد که مزایای نظام ثبت اختراع به این دلیل که برای ثبت اختراع، اختراع باید افشا گردد پوشیده بماند.
این نگرانیها این سؤال را مطرح میکند که آیا نفع تدریجی که از طریق ثبت اختراع نوآوریها را تشویق میکند در معرض خطر قرار دارد؟ مهمتر از آن این است که آیا چنین تحولی عنصر اساسی تکامل تجاری در اقتصاد جهانی محسوب میشود؟ به معنای دقیقتر آیا استفاده از اسرار تجاری به جای ثبت اختراع برای اقتصاد جهان مفید تلقی میگردد؟ این مقاله قصد دارد تعادل دقیقی که میان ثبت اختراع و اسرار تجاری باقی مانده است را مورد بررسی قرار دهد. بنابراین در این مقاله تعادل میان ثبت اختراع و اسرار تجاری مورد بحث قرار گرفته و پس از بحث در خصوص طبیعت رقابتی آنها، گرایش تاریخی به سمت ثبت اختراع مورد بررسی قرار میگیرد. پس از این بحث مختصر، این مقاله عدم تعادلی را که به تازگی در سیستم رخ داده است و این که چگونه اسرار تجاری برای حفاظت فرا سرزمینی مناسبتر شده است را مورد بررسی قرار میگیرد.
در طول تاریخ ثابت شده است که ثبت اختراع یک نیروی قدرتمند برای ایجاد انگیزه در نوآوری محسوب میشود. شبیه به یک معاملهی دو جانبه ی مناسب میان مخترع و جامعه، حق اختراع به فرد مخترع حق انحصاری مالکیت و بهره برداری از اختراع خود را برای یک مدت معین اهدا کرده و پس از آن با افشای آن به جامعه نفع میرساند.
دادن حق انحصاری به مخترع یکی از دلایلی است که موجب جذب مخترعین به اخذ گواهی اختراع میگردد. با تحقق این وعده مبتکر از دادن سواری مجانی ثمرات کار خود جلوگیری میکند و در بازار به تجاری سازی اثر خود میپردازد. در مقابل، افشای اختراع و انتشار گستردهی اطلاعات مربوط به آن ایجاد محصولات و اختراعات مشتق شده و الگو گرفته را تسهیل میکند بدین معنی که با الگو برداری از اختراع و آگاهی در خصوص ویژگیهای آن که به موجب ثبت اختراع افشا شده است اختراعات جدیدی به وجود میآیند و مهمتر از آن این که از اختراعات تکراری اتلاف وقت جلوگیری میگردد. در مقابل به اعتقاد برخی اعطای حق اختراع به مخترعین حقی انحصاری ایجاد میکند که موجب تضعیف رقابت در بازار میگردد و این تضعیف رقابت به معنی ایجاد انحصار در بازار و در نهایت تضعیف بازار خواهد بود. بدین ترتیب یکی از شرکت کنندگان در بازار این امکان را خواهد داشت که با تعیین میزان عرضه در بازار به تعیین قیمت نیز بپردازد. با توجه به این موارد سیاست گذاران میتوانند از ابزار مختلفی استفاده کنند تا متناسب با اهداف و نیازهای منحصر به فرد دولت و مخترعین و جامعه این آسیبها را به حداقل برسانند. نکتهی اول این که مدت زمان انحصاری بودن حق اختراع باید به اندازهای باشد که برای تشویق مبتکر کافی باشد، یعنی نه به حدی زیاد که جامعه متضرر گردد و نه به حدی اندک که انگیزهی مخترع را از بین ببرد. دوم این که وسعت گواهی حق اختراع باید مضیق تفسیر شود در غیر این صورت دارندهی گواهی حق اختراع با حقوق گستردهای که ثبت اختراع به او اعطا نموده است میتواند بسیاری از اختراعات دارای عملکرد مشابه را حذف نماید. سوم آنکه موضوعی که حق اختراع میتواند به آن اعطا شود باید محدود به شروط جدید بودن، مفید بودن و غیر بدیهی بودن باشد. چنین محدودیتی تضمین مینماید که آن بخش از نوآوری که به گنجینهی دانش بشر نزدیک و مرتبط است آزادانه به تمام افراد تعلق دارد و به طور انحصاری به کسی تعلق ندارد.
اما نکتهای که در این میان از اهمیت برخوردار است مسئلهی حمایت درون مرزی از اختراع است که تا حدی از انگیزهی مخترعین برای ثبت اختراع کاسته است و بر نگرانیهای آنها در این خصوص افزوده است زیرا همانطور که می دانیم قانون گذاریها بیشتر از این که به شرایط خارجی ارتباط داشته باشند با شرایط داخلی پیوسته و منطبق میباشند که این از نظر بسیاری پژوهشگران جای بررسی دارد.
به عنوان یک ملت نوپا، ایالات متحده، برای رسیدن به اهداف و نیازهای اساسی کشور نیاز به یک سیاست ثبت اختراع نوآورانه داشت. اولین گام اتخاذ رویکردی بود که بر منافع عمومی تاکید مینمود. ایالات متحده با پیروی از کشورهایی چون انگلستان و فرانسه به تسهیل ارتقای صنعت داخلی اقدام نمود. این سیاست در ابتدا به دنبال تشویق نوآوریهای داخلی و تبعیض در خصوص اختراعات و مخترعان خارجی بود اما اختراعات و نوآوریهای خارجی، رشد کسب و کار آمریکاییها را تسهیل نمود و این عملکرد موجب شد که ایالات متحده حمایت از اختراعات خارجی را نیز مد نظر قرار دهد. این فرآیند بازارهایی رقابتی در ایالات متحده ایجاد نمود و موجب شد کالاهای جدید و نوآورانه با قیمتهایی پایین و مناسب به عموم مردم عرضه گردد.
به محض این که اقتصاد و صنعت به بلوغ رسید و مخترعین آمریکایی توانستند به طور مؤثر به رقابت در سطح بینالمللی بپردازند، شیوههای تبعیض آمیز کاهش یافت و به مرور لغو گردید. همراه این تغییر یک رویکرد نگاه به بیرون ایجاد شد به طوری که مدیر اجرایی دفتر ثبت اختراع و علامت تجاری ایالات متحده ((USPTO گفت: ” قانون ما به حد کمال شخصیت بینالمللی اموال در اختراعات را به رسمیت میشناسد بدین ترتیب به پیروی از آمریکا سیستمهای نوآورانه در تعقیب یک سیستم بینالمللی میباشند که حمایت از حقوق مخترعان و هنرمندان خارجی را در داخل مرزهای خود به رسمیت بشناسد.” بدین ترتیب بسیاری از کشورهای در حال توسعه با شرایط مشابه ایالات متحده در قرن نوزدهم، تجربهی آمریکاییها را در مباحث پیرامون طرحهای اصلاحات در خصوص ثبت اختراع و نهادهای مناسب برای ثبت اختراع عملی ساختند.
بدون شک سطح پیشرفت اقتصادی و فرهنگی و فضای سیاسی هر کشوری در ساخت و ایجاد یک سیاست نوآورانه باید به طور قابل توجهی متفاوت فرض شود. در دسترس بودن نسبی و اهمیت سرمایهی انسانی نیز در این خصوص باید در نظر گرفته شوند. علاوه بر این، اهمیت خاص حقوق و نیازهای مخترعین و رقبا و عموم مردم نیز باید به معادله اضافه شود. بدین منظور دولت باید نقاط قوت خود را کنترل کند و نقاط ضعف خود را برای ایجاد یک سیاست ابتکاری مؤثر اداره نماید و به مرور از بین ببرد. روشن است با توجه به متغیرهای زیاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هیچ دیدگاه مشخص و یک سطحی در این خصوص در میان تمامی کشورها وجود ندارد. بازارهای بزرگ، آزاد و قابل دسترس، سرمایههای انسانی عظیم و اقتصادهای پیشرفته ویژگیهای کشورهای پیشرفته و توسعه یافته هستند که سیستمهای گستردهی ثبت اختراع برای حمایت بلند مدت از اختراعات و مخترعین ایجاد کردهاند. بسته به این شرایط قدرت نسبی سیستم ثبت اختراع اختصاص داده شده برای یک ملت میتواند تعیین گردد. کشورهایی با اقتصاد کوچکتر که فاقد سرمایهی انسانی و یک فضای صنعتی هستند ممکن است هیچ انگیزهای برای پیاده سازی چنین سیستمی نداشته باشند. شواهد تاریخی نشان میدهد که تأثیر گذاری بر این کشورهایی که اشاره شد با سیاستهای سابق به سادگی و به سرعت امکانپذیر نیست و توسعهی این کشورها به روندی جدید نیازمند است. مهمتر از آن تخطی کردن از اتخاذ سیاستهای حساس میتواند عواقب بسیار گستردهای برای کشورهای در حال توسعه داشته باشد. اعمال حقوق ثبت اختراع قوی بر این کشورها، خواه از طریق ملاحظات سیاسی مؤثر و خواه از طریق قبول حقوق خارجی میتواند رشد اقتصادی و ظرفیتهای نوآورانهی آنها را تضعیف کند و از توسعهی شرکتهای بومی جلوگیری نماید.
استقلال و اختیار در توسعهی یک سیستم ثبت اختراع ضروری شناخته شدهاند و تاکید بر سرزمینی بودن در قوانین ثبت اختراع را مشروعیت میبخشند. این اصول به شدت تفسیر قضایی برای بیش از یک قرن را تحت تأثیر قرار میدهند. با این وجود استثنائات قانونی وجود دارند تا از صاحب حق اختراع داخلی در برابر رفتارهایی که در خارج از کشور رخ میدهد محافظت نماید. دو مورد از این مقررات که اخیراً مورد توجه ایالات متحده قرار گرفتهاند عبارتاند از:
الف) نقض به جهت تهیهی قطعات در خارج از کشور برای مونتاژهای بعدی تحت بخش ۲۷۱ (f)
ب) نقض به جهت یک پیشنهاد برای فروش تحت بخش ۲۷۱ (a)
در خصوص بخش اول باید گفت در سال ۱۹۸۴، کنگره قانون ثبت اختراع را با اضافه کردن بند f به بخش ۲۷۱، با ایجاد مسئولیت برای یک ناقض برای تهیهی قطعات در خارج از کشور، در خصوص ” تمام یا بخش قابل توجهی از یک اختراع ثبت شده” برای مونتاژهای بعدی اصلاح نمود. با این حال این قضیه هنوز روشن نبود که این بند عناصر نامشهود را هم در برمی گیرد یا خیر. در سال ۲۰۰۵ حوزهی فدرال به این سؤال پاسخ داد و دریافت که هر بخشی از هر شکلی از اختراع مستحق حمایت بخش ۲۷۱ (f) میباشد. علی رغم این راهنمایی، کسانی که معتقد بودند که این فرض برنامهی برون مرزی را نقض میکند اقدامات قانونی را تحت فشار قرار دادند. با این حال دیوان عالی کشور در دعوای شرکت مایکروسافت علیه شرکت ای تیاند تی (AT & T) مداخله کرد. اگرچه دادگاه دریافت که دیسکهای اصلی حاوی موارد ثبت شده به خارج ارسال گردیده و بدون تخلف بر روی کامپیوتر نصب شده است، دادگاه به این نتیجه رسید که خوانده نسخههای نصب شده را تأمین و تهیه نکرده است. متاسفانه دادگاه هیچ نظری در این خصوص نداد که عناصر ناملموس یک روش یا فرآیند در قلمرو قانون قرار دارند یا خیر، فقط بیان کرد که چنانچه یک روش یا فرآیند نامشهود بود ترکیبی از اجزای آن نیز ممکن است نامشهود باشد. با این حال دادگاه اشاره کرد که محدودیتهای سرزمینی حق اختراع نباید به آسانی نقض شوند.
در مورد دوم، از لحاظ تاریخی قانون ثبت اختراع، تنها ساخت استفاده و یا فروش یک اختراع ثبت شده را به عنوان فعالیتهای ناقض حق به رسمیت شناخته است. در سال ۱۹۹۶، برای مطابقت با حداقل استانداردهای موافقت نامهی تریپس نقض با پیشنهاد برای فروش به لیست در بخش ۲۷۱ (a) اضافه شد. با توجه به اینکه این مورد میتوانست به طور بالقوه طیف وسیعی از اقدامات را تحت پوشش قرار دهد کنگره راهنمای کوچکی ارائه کرد که دقیقاً چه رفتارهایی باید تحت پوشش قرار گیرند.
در مقابل اما همانگونه که اشاره نمودیم به جای افشای یک اختراع برای دریافت گواهی ثبت اختراع یک مخترع ممکن است تصمیم بگیرد که آن را به عنوان راز نگه دارد. در طول تاریخ اسرار تجاری همواره وسیلهای ارزشمند برای حفظ اطلاعات اختصاصی تجاری بوده است. قانون از اطلاعات اختصاصی با ارزش حمایت و محافظت میکند به شرط آن که تلاش معقولی برای حفظ محرمانه بودن توسط صاحب سر صورت گرفته باشد..
برخلاف حق اختراع، راز میتواند تا زمانی که تلاش معقولی به جهت حفظ آن انجام میشود به طور نامحدود ادامه پیدا کند. زمانی که عنصر پنهان کاری مفقود شود اطلاعات اختصاصی که پوشش داده شده بودند وارد حوزهی عمومی میشوند. کارفرمایان میتوانند با استخدام کارکنانی که اهمیت ایمنی اطلاعات ارزشمند را درک میکنند حس اطمینان را در خود ایجاد کنند. اگرچه اسرار تجاری انتقادهایی را در خصوص محدودیت انتقال در اشتغال و تحرک پذیری در اشتغال پذیراست اما نباید منکر این قضیه شد که عدم تحرک پذیری و انتقال در اشتغال موجب اعتماد به نفس کارفرما میگردد. با حفظ ارزشهای قابل توجه، در کل اسرار تجاری ابزاری ارزشمند برای حفاظت از اطلاعات اختصاصی است که در سالهای اخیر در شرکتهای فرا سرزمینی به ویژه این ارزش افزایش یافته است.
حمایت از طریق اسرار تجاری در حال حاضر به بیرون از مرزهای داخلی گسترش یافته است. در اینجا دو راه حل برای جبران افشای اسرار تجاری نام برده شدهاند: یکی قانون جاسوسی اقتصادی و دیگری شکایت از طریق کمیسیون تجارت بینالمللی.
الف) قانون جاسوسی اقتصادی
در پایان جنگ سرد، جاسوسی دولت به بخش خصوصی نفوذ کرد و تهدیدی برای کسب و کار فردی و اقتصاد آمریکا محسوب شد. عدم وجود یک جبران خسارت جامع فدرالی این خطر را تشدید میکرد. کنگره در سال ۱۹۹۶ با تصویب قانون جاسوسی اقتصادی به این مشکلات پاسخ داد. امروزه با ارزش سرمایه گذاری در اطلاعات اختصاصی و افزایش استفاده از دادههای دیجیتالی ذخیره شده، فضای کسب و کار به طور قابل ملاحظهای در معرض خطر قرار گرفته است. با توجه به این که بخش عمدهای از اقتصاد متکی بر این ارزشهای نامشهود است خطر سوء استفاده از کسب و کار فردی اقتصاد کشور را تهدید میکرد. قانون جاسوسی اقتصادی پیچیدگی چندانی نداشت. این قانون همچنین سرقت اسرار تجاری را جرم انگاری کرد و به سوء استفاده از اسرار تجاری برای منافع اقتصادی توسط هر کسی غیر از مالک واقعی را جرم دانست. این قانون به جای محدودیت سرزمینی به گسترش در خارج از مرزهای سرزمین نظر دارد. این قانون در سال ۲۰۱۱ میزان مجازاتهای مجرمان را افزایش داد. از همه مهمتر در کنار این قانون اصلاح قانون نظارت بر نرخ ارز توانایی شرکتها را برای رفتن به دادگاههای فدرال برای جلوگیری از سوء استفاده از اسرار تجاری افزایش داد و به آنها اجازه داد که از قانون جاسوسی اقتصادی برای جبران خسارات خود استفاده کنند.
ب) کمیسیون تجارت بینالمللی
کمیسیون تجارت بینالملل اختیارات گستردهای برای منع اعمال ناعادلانه دارد و به عنوان فعالیتهای غیرقانونی واردات کالاهای متخلف را منع میکند. فعالیتهای پیشین کمیسیون مربوط به مسدود کردن واردات محصولات مرتبط با نقض حق اختراع میشد. در سالهای بعد در دعوایی دادگاه تأیید کرد که سوء استفاده از اسرار تجاری تحت روشهای ناعادلانهی رقابت و فعالیتهای غیر عادلانه صورت میگیرد. در این دعوا یک شرکت داخلی علیه یک شرکت تولید کنندهی خارجی مبنی برمنع واردات کالاهایی که برای ساخت آن از اسرار تجاری سوء استفاده شده است اقامهی دعوی کرد. با توجه به تجدیدنظر خواهی کمیسیون دریافت که تولید کنندهی خارجی مسئول است. در تجدیدنظر خواهی حوزهی فدرال تأیید کرد که اختیارات برای جلوگیری از سوء استفادههایی که در چین رخ داده گسترش یافته است. این اختیار گسترده موجب شد که از تهدیدهای قابل ملاحظهای که به صنعت وارد میشد تا حد زیادی جلوگیری شود.
تعادل میان حقوق مالکیت معنوی
دستیابی به یک چهارچوب قانونی کارآمد در نظام مالکیت معنوی نیاز به یک سیاست نوآورانه و ایجاد تعادل در زمینهی حقوق فردی و جمعی دارد. نیاز به معاملهای سودمند برای دو طرف.
حمایت تحت حقوق مختلف مالکیت فکری بعضاً نمیتواند به طور همزمان صورت گیرد. برای مثال حق اختراع و اسرار تجاری. به اعتقاد برخی باید هر کدام به طور جداگانه بررسی گردند و هر کدام که نفع اجتماعی بیشتری دارد باید انتخاب شوند و در اولویت قرار گیرند.
از میان انواع مختلف حقوق مالکیت فکری تنها حق اختراع و اسرار تجاری هستند که از اطلاعات محافظت مینمایند. هنگامی که این اطلاعات قابل ثبت به عنوان حق اختراع هستند یک فرد نوآور باید از بین موارد زیر انتخاب نماید که:
یا از اطلاعاتش تحت اسرار تجاری محافظت نماید.
یا به دنبال ثبت اختراع باشد.
و یا ۳) اجازه دهد که این اطلاعات وارد حوزهی عمومی شوند.
تحت این شرایط، انتخاب برای نوآور بسیار سخت است زیرا به اعتقاد بسیاری از حقوقدانان یک نوآور به طور همزمان نمیتواند از حق اختراع و اسرار تجاری استفاده کند. افشای مورد نیاز برای به دست آوردن حق اختراع و ثبت آن حمایت توسط اسرار تجاری را زایل مینماید. حتی در جایی که تقاضای ثبت شده باشد ولی در نهایت تقاضانامه پس گرفته شود نتیجه یکسان است.
در شرایطی که حمایت تحت حق ثبت اختراع و اسرار تجاری ممکن است دولت باید گزینهای را انتخاب نماید که به لحاظ اجتماعی مفید باشد. دولت باید یک رویکرد فعال اتخاذ نماید تا اطمینان حاصل شود که با انتخاب هر کدام از این روشها اهداف اجتماعی و اقتصادی تقویت میشوند. دولت نباید نقشی ندانم گرا در انتخاب یکی از این دو روش برای حمایت توسط شرکتهایی که از حمایت مالکیت فکری برخوردار میشوند داشته باشد. بسیاری اعتقاد دارند که انتخاب گزینهی اسرار تجاری به جای حق اختراع نه تنها یک گزینهی جذاب از لحاظ تجاری است بلکه وسیلهای محسوب میشود که آسیبهای کمتری به کشورهای خارجی تحمیل میکند.
سیاستهای نوآورانه در ایالات متحده به طور سنتی مزایای اجتماعی از افشای اختراع را بهتر از پنهان کاری ذاتی ناشی از اسرار تجاری میداند. قانون اساسی آمریکا به صراحت استفاده از حفاظت منحصر به فرد و محدود را برای ترویج و پیشرفت علم و هنر تشویق میکند. البته برخی استدلال میکنند که این روش رسیدن به این هدف را تضعیف میکند.
اگرچه اولویت تاریخی ممکن است به تشویق مبتکر به افشای نوآوری خود با ثبت اختراع بپردازد، ولی روند اخیر نشاندهنده ی یک تغییر در جریان است. قانون جاسوسی اقتصادی قانونی بسیار مهم در خصوص اسرار تجاری است. با توجه به این که جبران مدنی هم اکنون امکانپذیر نیست این قانون ابزاری قدرتمند است که حمایت شرکتها از حقوق مالکیت معنوی را از طریق اسرار تجاری افزایش میدهد.
از زمان تصویب قانون ثبت اختراع اصلی در سال ۱۹۷۰ جهان تغییرات چشمگیری کرده است. امروزه شرکتی که نتواند یک برنامهی استراتژیک طراحی کند تا مزایای بینالمللی را کسب کند و و از اسرار خود در مقابل خطرات خارجی محافظت نماید اغلب محکوم به شکست است. اگرچه ثبت اختراع یک ابزار با ارزش در داخل کشور برای تسهیل این استراتژی رقابت ایجاد کرده است اما پس از ثبت به دلیل افشای آن اختراع میتواند مورد سوء استفاده قرار گرفته و موجب کاهش سودآوری شرکت شود.
تقویت اسرار تجاری میتواند کمبودهای حمایت ثبت اختراع را جبران نماید. اسرار تجاری از جنبههای مهم کسب و کار است و تضعیف رسیدن به آن میتواند عواقب قابل توجهی ایجاد کند. بدون قانون اسرار تجاری شرکتها نیاز دارند که اقداماتی اضافی برای نگه داشتن اطلاعات اختصاصی مهم خود اتخاذ نمایند که این پنهان کاری بیشتری را طلب میکند. برخی اعتقاد دارند که ثبت اختراع و اسرار تجاری متضاد نیستند و به طور همزمان میتوانند به طور مکمل مورد استفاده قرار گیرند. ولی در اکثر موارد اسرار تجاری در جایی قرار میگیرد که اطلاعات واجد شرایط قرار گرفتن تحت ثبت اختراع نیست. در برخی دیگر از موارد اطلاعات نیاز به حمایتی بسیار فوری دارند که با ثبت اختراع ممکن نیست فلذا به اسرار تجاری متوسل میشوند. اما نکتهای که در این میان حائز اهمیت است که این است که اهمیت اسرار تجاری به حدی است که حتی در مواردی که مخترع به طور قاطع قصد در ثبت اختراع خود و اخذ گواهینامهی ثبت اختراع دارد، در مرحلهی پیش از دستیابی به حقوق انحصاری، ایدههای افشا نشده تنها توسط اسرار تجاری مورد حمایت واقع میشوند. ولی پس از این مرحله اشکال حمایت تحت اسرار تجاری و ثبت اختراع کاملاً متفاوت خواهند بود. در برخی مواقع یافتن گزینه میان ثبت اختراع و اسرار تجاری بسیار روشن و آسان است و این در حالی است که در مواقعی انتخاب برای نوآور بسیار دشوار میباشد زیرا اگرچه تقاضاهای ثبت اختراع به صورت محرمانه حفظ میگردد با این حال در نهایت منتشر گردیده و وارد حوزهی عمومی میشوند. البته همانگونه که اشاره گردید این نکته نباید فراموش شود که اگرچه صرفاً این دو مصداق از حقوق مالکیت فکری هستند که به محافظت از اطلاعات میپردازد اما بسیاری از مقولههای اسرار تجاری واجد شرایط برای قرار گرفتن تحت پوشش ثبت اختراع نیستند. بحث افزایش هزینهی ثبت اختراع نیز موضوعی دیگر است که رغبت به اسرار تجاری را به طور فزایندهای افرایش داده است. دقیقاً در مقابل اسرار تجاری که هیچ درخواست رسمی و هیچ پروسهی تشکیل پروندهای برای تحت حمایت آن قرار گرفتن طی نمیشود.
در مقابل باید گفت در برخی موقعیتها کاهش حمایتهای ارائه شده توسط اسرار تجاری نه تنها در راستای محافظت از اسرار و اطلاعات خود به شرکت آسیبهایی می زند بلکه موجب عواقب وخیم مالی و اقتصادی نیز میگردد. داراییهای نامشهود و تحقیق و توسعه از اطلاعات اختصاصی بخش قابل توجهی از داراییهای شرکتها محسوب میشوند. کاهش حمایت از اسرار تجاری آسیب قابل توجهی به ترازنامههای شرکتها می زند.
این غیر قابل انکار است که حقوق ثبت شدهی داخلی به طور مداوم در معرض خطراتی هستند که در خارج از کشور رخ میدهد. جایی که اسرار تجاری جایگزین بهتری برای حمایت است حتی دفتر ثبت اختراع و علائم تجاری ایالات متحده توصیه میکند که مخترعان از اسرار تجاری برای حفظ اطلاعات به جای افشای اطلاعات برای ثبت اختراع اقدام نمایند.
در نهایت میتوان نتیجه گرفت که اساساً یک راز به راحتی میتواند از تمام جهان مخفی نگه داشته شود اما حق ثبت اختراع عملاً تنها در کشوری محافظت میشود که آن حق را اعطا نموده است. در این راستا هم اختراع نیاز به یک تقویت فوری دارد و هم اسرار تجاری باید جایگاه خود را میان تمامی مصادیق حقوق مالکیت معنوی مستحکمتر کند.