حوزه یا قلمرو عمومی متشکل از یک مخزن گسترده از آثار خلاق و ایدههایی است که برای مصرف همگان در دسترس میباشند و شامل آثاری میشود که مدت حمایت کپی رایتی آنها منقضی گشته است مانند داستانها و افسانههایی که قبل از قانون کپی رایت مدرن انتشار یافتهاند. حوزهی عمومی همچنین شامل آثاری میشود که به طور آزادانه توسط خالقانشان مثلاً از طریق انواع خاصی از مجوزها مانند کریتیو کامنز در فضای عمومی قرار داده شدهاند. ویژگی اصلی آثار موجود در قلمروی عمومی سهولت دسترسی به آنها بدون محدودیتهای کپی رایتی میباشد بدین معنا که شما به عنوان فردی از جامعه بدون نیاز به اخذ مجوز خاصی میتوانید از آثار قرار گرفته شده در قلمروی عمومی استفاده نمایید. بنابراین با توجه به موارد بالا سه نوع از آثار وارد قلمروی عمومی میشوند: اول آثاری که از ابتدا و به طور اتوماتیک وارد عرصهی عمومی شدهاند زیرا قابل حمایت تحت قوانین کپی رایت نمیباشند، دوم آثاری که خالقان آنها، با رضایت آنها را در حوزهی عمومی قرار دادهاند و سوم آثاری که مدت حمایت آنها تحت کپی رایت منقضی گشته است. اما سؤالی که در این جا مطرح میگردد این است که حوزهی عمومی چه نقشی در پرورش نوآوریهای جدید و خلاقیتهای نوین ایفا میکند؟
اخیراً مطالعهای با عنوان کپی رایت و ارزش حوزهی عمومی توسط دفتر مالکیت فکری بریتانیا منتشر شده و توسط شورای تحقیقات اجتماعی و اقتصادی [۱] این کشور حمایت شده است که ارزش عظیم حوزهی عمومی را برای مصرف کنندگان و نوآوران برجسته نموده است.
چنانچه به نظر میرسد متأسفانه بررسی دقیق و موشکافانهی اندکی از نقش حوزهی عمومی در پرورش نوآوری وجود داشته است. این تحقیق جدید یکی از اولین تلاشهای تجربی برای ترسیم فرآیند ایجاد ارزش از ورودی حوزههای عمومی برای صنایع خلاق است، اگرچه طبق نظر کارشناسان کارهای زیادی در این حوزه باقی مانده است که باید انجام گیرد اما این مطالعه اثری ارزشمند در این خصوص محسوب میگردد.
نویسندگان پائول هلد [۲]، فابین همبرگ [۳]، مارتین کرشمر [۴]، دینوشا مندس [۵] و من عقیده داریم که به جای تمرکز تنها بر روی منافع اقتصادی ایجاد شده توسط صنایع کپی رایت که ما به طور سنتی میشناسیم، باید پتانسیلهای نوآورانه و ارزشهای ایجاد شده که از آثار موجود در حوزهی عمومی سرچشمه گرفتهاند را علاوه بر موارد تحت حفاظت کپی رایت مورد شناسایی و بررسی قرار دهیم. انجام این کار تبادلی غنی و پویا میان حقوق مالکیت فکری ایجاد شده به طور خصوصی و فرهنگ عمومی که در آن محصولات خلاقانه تولید میشوند را آشکار میکند.
برای ایجاد شواهد تجربی در خصوص اندازه و ارزش حوزهی عمومی به منابع دانشنامهی آزاد ویکیپدیا معطوف میشویم. با پروفسور پائول هلد از دانشگاه ایلینوی ایالات متحده صفحات بیوگرافی ۱۷۰۰ آهنگساز و نویسندهی ادبی از قرون نوزدهم و بیستم را بررسی کردیم. ما دریافتیم که بخش عمدهای از صفحات نویسندگان یا موسیقی دان ها فاقد عکس بوده است اگرچه تکنولوژی دوربین در طول قرن بیستم بسیار گسترده شده است. این به این دلیل است که تصاویری که از اشخاص معروف قرن بیستم گرفته شده است به احتمال زیاد هنوز تحت حمایت کپی رایت است و وارد حوزهی عمومی نشده است و بدین ترتیب نمیتواند در یک وبسایت مانند ویکیپدیا بدون اجازه استفاده شود.
قضیهی فوق بیش از یک آزردگی و رنجش صرف برای ویراستاران و بازدیدکنندگان ویکیپدیا به وجود آورد، زیرا کاربران توقع دارند که زمانی که نام یک نویسندهی معروف معاصر را جستجو مینمایند تصاویر آنها نیز در صفحهی ویکیپدیای آنها نمایان شود. به اعتقاد آن ها تصاویر مفقود اشخاص در ویکیپدیا نمایانگر فقدان ارزش جامعه است.
علاوه بر آثار فکری وجود عکس در حوزهی عمومی ما به بررسی جنبههای تجاری این قضیه نیز پرداختیم، برای نشان دادن آثار با اهمیت آن، ما درآمد حاصل از تبلیغاتی را که یک وبسایت تجاری ممکن است برای کسب درآمد از صفحات شخصی انتظار داشته باشد را محاسبه نمودیم و به این نتیجه رسیدیم وبسایت های واجد عکس بازدیدکنندگان بیشتری را به خود اختصاص دادهاند. افزایش ترافیک یک وبسایت همراه با تصاویر به دو دلیل انتظار میرود. اول این که موارد نمایش داده شده مطلوبیت کلی صفحه را با موجب شدن ارتباط با منابع و به اشتراک گذاری آنها با شبکههای اجتماعی خود برای بازدیدکنندگان افزایش میدهد. دوم اینکه به طور گستردهای در فرآیند توسعهی وب پذیرفته شده است که موتورهای جستجویی مانند گوگل صفحاتی را که حاوی اطلاعاتی مانند عکسها هستند با بالا آوردن آنها در هنگام جستجو پاداش میدهد. در واقع سیستم جستجوی گوگل بازدیدکنندگان را قادر میسازد صفحات وب را بر اساس تصاویری که آنها دارند با دقت بیابند.
یافتههای ما همچنین نشان داد که وجود تصاویر در نمونههایی که در خصوص نویسندگان و موسیقی دان ها وجود داشت، تعداد بازدید کنندگان ویکیپدیا را افزایش داده است. با استفاده از یک تکنیک ما متوجه شدیم کسانی که روی صفحهی ویکیپدیای خود تصویر دارند صفحاتشان ۱۷ تا ۱۹ درصد ترافیک بیشتری نسبت به افرادی که هیچ تصویری ندارند را دارا است خواه نویسنده باشند یا ترانه سرا و یا آهنگساز.
این افزایش ترافیک نه تنها نشاندهنده ی افزایش فایده برای اجتماع به جهت دسترسی به اطلاعات است بلکه سهم اقتصادی تصاویر موجود در حوزهی عمومی اینترنت را آشکار میسازد. با توجه به این که برآوردهای تجاری نشان میدهند از یک بازدید کنندهی وب سایت ۵۳۰۰۰ دلار آمریکا به جهت درآمدزایی ناشی از تبلیغات انتظار میرود، با تخمین این مورد ما محاسبه نمودیم که در سرتاسر ویکیپدیای انگلیسی که واجد تصاویر حوزهی عمومی هستند بیش از ۳۳ میلیون دلار آمریکا در سال درآمدزایی میگردد. ویکی پدیا بزرگترین استفاده کننده از آثار حوزهی عمومی است و میزبان میلیونها اثر تحت مجوز کرتیتو کامنز و حوزهی عمومی محسوب میشود.
تولید و اخذ ارزش از حوزهی عمومی
برای پرداختن به این پرسش که چگونه چنین ورودیهای در حوزهی عمومی برای تولید ارزش توسط کاربران تجاری مورد استفاده قرار میگیرند ما با ۲۴ شرکت خلاق در بریتانیا که قبلاً از آثار حوزهی عمومی در یک محصول تجاری استفاده کردهاند مصاحبه کردیم. این مصاحبه شامل شرکتهایی مانند اینکل [۶]، تولید کنندهی نرم افزارهای موبایل بر اساس اثر ژول ورن و اونیلو [۷]، یک شرکت فناوری که کتابهای داستانی متحرک برای کودکان تولید میکردند میشود که برخی آثارشان را از دامنهی عمومی اقتباس کردهاند. از مصاحبه شوندگان در خصوص تصمیمشان در خصوص محصولات الهام گرفته شده از آثار موجود در حوزهی عمومی و استراتژیهای به کار گرفته در خصوص باقی ماندن در مزیت رقابتی سؤال شد. از آنها سؤال شد چگونه میتوانند از آثاری استفاده کنند که تحت حمایت کپی رایت نیست و همچنین در گردونهی رقابت باقی بمانند؟
تجزیه و تحلیل بررسی ما نشان داد شرکتهایی که افراد را برای ایجاد آثار کپی رایتی استخدام میکنند سطح پایینتری از رضایت خلاقانه را ارائه کرده و عدم اطمینان بیشتری را در بازار نشان میدهند به این دلیل که قادر نیستند که سهم پایدار و بلند مدتی را در تولید داشته باشند و این ممکن است سالها در طی آزمون و خطا طول بکشد تا یک محصول موفق در این جهت تولید شود.
درک و استفاده از آثار حوزهی عمومی شبیه نوآوریهایی است که کاربران آن را هدایت و راهنمایی میکنند، به این ترتیب که در آن مصرف کنندگان نهایی محصولات را تطبیق و تغییر می دهند و بعدتر آنها را با یکدیگر و شرکتهای تولیدی به اشتراک میگذارند. به این شکل که شرکتها قادرند با الهام از آثار موجود در حوزه عمومی برای خلق محصولات جدید که بسیاری از آنها نوآورانه نیز محسوب میشوند اقدام مینمایند.
شواهد تجربی محدود از صنعت نرم افزار نشان میدهد که برخی شرکتها که به طور نرمال از کپی رایت انحصاری در محصولاتشان بهره میبرند با ظهور و ارتقاء نوآوری کاربران در فضای اینترنت، به عنوان بخشی از استراتژی کسب و کارشان منافعی را در عمل کسب کردهاند. به این ترتیب که کاربران اینترنت از نرم افزارهای دارای حمایت کپی رایت الهام گرفته، به ایجاد نرم افزارهای سادهتر پرداخته و با این کار به طور ضمنی هم به تبلیغ نرم افزار با کیفیتتر شرکتهای نرم افزاری پرداختهاند و هم به شرکت به ارتقا و اصلاح نرم افزارش با رفع کم و کاستیها کمک نمودهاند. نکتهی حائز اهمیت این که بسیاری از شرکتهای مورد مطالعهی ما از آثار حوزهی عمومی برای ایجاد آثار نوآورانهی خود بهره برداری کردهاند و به طور خاص آثار و محصولات موجود در حوزهی عمومی را با دیگر محصولات مکمل خود به منظور تصاحب ارزش و درآمد همراه کردهاند. مدیران این شرکتها نیز پرداخت هزینههای پایینتر به دلیل استفاده از آثار موجود در حوزهی عمومی را در مقایسه با آثار تحت حمایت کپی رایت در خصوص افزایش انگیزهشان گزارش کردهاند و بدین ترتیب توانستهاند سرمایه گذاران بسیاری را حتی با درآمدهای معمولی جذب نمایند. به عقیدهی مدیران این شرکتها باز بودن استفاده از این آثار موجب ایجاد آثارمشترک خلاقانهتر و بنیادیتری شده است.
البته همهی پاسخ دهندگان تجربههای مثبتی را در کار با آثار موجود در حوزهی عمومی گزارش نکردند. برخی شرکتها اعتقاد داشتند هزینههای گزافی را در ترکیب کردن آثار حوزهی عمومی و آثار خود پرداخت کردهاند. برخی از این هزینههای جستجو مربوط به مسائل فنی مانند ابر دادهها و در دسترس بودن کپیهای دیجیتال است. هزینههای دیگر برای زمان و تلاش مورد نیاز برای تعیین وضعیت حقوقی آثار است. ورای ابتکارات خاص مانند ویکیمدیا کامنز هیچ پایگاه دادهی مرکزی ملی از آثار موجود در دامنهی عمومی وجود ندارد. این بدان معنا است که مدیرانی که در این عرصه موفق شدهاند با دانش از پیش موجود در خصوص مالکیت فکری و برداشتن بهتر موانع از چنین آثاری بهره برداری کرده و آنها را در جای مناسب قرار میدهند.
برخی از چالشهایی را که ما در اینجا ملاحظه کردیم با دیجیتالی شدن کاهش یافته و برخی دیگر افزایش یافتهاند.
به طور سنتی ارزش یک نوآوری میتواند در یک محصول فیزیکی وجود داشته باشد به طوری که اجازه میدهد شرکتها کالاهای نوآورانهی خود را برای به دست آوردن سود بفروشند و دغدغهی دامنهی عمومی و اینترنت را هم نداشته باشند.
دیجیتالی شدن برخی مدلهای کسب و کار مبتنی بر محصول را تحت فشار قرار داده است زیرا نوآوریهای فارغ از موجودیت فیزیکی مانند کد نرم افزار به سرعت و آزادانه میتوانند گردش کنند. فروپاشی زنجیرهی ارزشهای سنتی مدلهای جدید کسب و کار را قادر ساخته است که به سرعت ظهور کنند به طوری که حتی زمان را به چالش بکشند. دسترسی به کانالهای توزیع و بازاریابی کم هزینهتر موانع ورود شرکتهای جدیدتر را کاهش میدهد و آنها را برای رسیدن به مصرف کنندگان جدید تواناتر میسازد.
به طور کلی، دیجیتالی شدن توجه را بر مدلهای کسب و کار جدید از جمله آنهایی که در مطالعهی ما مشخص شدند متمرکز کرده است و تأثیر گردش آزاد و رایگان اطلاعات را در خصوص مدلهای کسب و کار و ارائهی محصول با تغییر پویایی رقابت در بسیاری از بازارها تقویت کرده است.
در این زمینه، مالکیت فکری به طور فزایندهای برای مدیران و محققان به عنوان شرکتهایی که به دنبال ایجاد و به دست آوردن ارزش از نوآوریهایشان هستند اهمیت یافته است.
نتایج تحقیقات ما به نیاز به ارتقاء دسترسی به کیفیت بالای آثار حوزهی عمومی دیجیتال برای استفادهی تجاری و غیر تجاری (به طور مشابه) تاکید میکند. روشن کردن وضعیت حقوقی آثار مانند تلاشهای قانونگذاری برای تسهیل دیجیتالی شدن و گردش آثار به اصطلاح “یتیم” (یعنی آثاری که دارندهی حقوق اصلیاش ناشناخته است یا نمیتواند تعیین شود) یک توسعهی خوشایند در این زمینه محسوب میشود. نتیجه این که تقاضا برای دسترسی به آثار دامنهی عمومی بالا است و پتانسیلهای نوآورانه نیز گسترده است اما حقوق مالکیت فکری و نقش حیاتی آن در ایجاد انگیزه برای خالقان آثار را نیز نمیتوان نادیده گرفت.
منبع:
http://www.wipo.int/wipo_magazine/en/۲۰۱۵/۰۴/article_۰۰۰۸.html
[۱]. Economic and Social Research Council (ESRC) [۲]. Paul Heald [۳]. Fabian Homberg [۴]. Martin Kretschmer [۵]. Dinusha Mendes [۶]. Inkle [۷]. Onilo