راهکارهای حمایت از اموال فکری کسب و کارهای کوچک

آمارها در کشورهای مختلف حاکی از آن است که کسب و کارهای کوچک نقش مهمی در ایجاد اشتغال، رقابت، افزایش تولید، دستیابی به پیشرفت‌های فنی و به‌طور کلی بهبود اوضاع اقتصادی کشورها دارند. مثلاً در کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، کسب و کارهای کوچک ۹۹ درصد از تشکیلات اقتصادی کشور را تشکیل می‌دهند و دو سوم استخدام‌ها مربوط به این بنگاه‌ها است؛ یا در ایالات متحده امریکا بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۱، ۶۴ درصد از مشاغل جدید مربوط به شرکت‌هایی بوده که تعداد کارکنان آن­ها کمتر از ۵۰۰ نفر بودند. لذا بر آن شدیم تا در این گفتار راهکارهایی را به منظور حمایت و جلوگیری از تضییع حقوق مالکیت فکری این بنگاه‌ها ارائه دهیم.

معمولاً در تعریف کسب و کارهای کوچک به میزان درآمد سالیانه، تعداد کارکنان یا هر دو فاکتور توجه می‌شود. برای مثال در اتحادیه اروپا بنگاهی که تعداد کارکنان آن کمتر از ۲۵۰ نفر و حجم مبادلات سالیانه آن کمتر از ۵۰ میلیون یورو باشد، یک بنگاه کوچک اقتصادی است.

ویژگی‌ها و چالش‌های کسب و کارهای کوچک:

کسب و کارهای کوچک و نوپا از آنجا که چندان درگیر بوروکراسی و تشریفات اداری نیستند نسبت به شرکت‌های بزرگ انعطاف‌پذیرتر بوده و سریع‌تر می‌توانند به تغییرات بازار واکنش نشان داده و خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. هم‌چنین این بنگاه‌ها در مراحل اولیه تحقیق و توسعه به مراکز علمی همچون دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی نزدیک‌تر هستند فلذا سریع‌تر می‌توانند به پیشرفت‌های فنی دسترسی پیدا کنند. لکن بنگاه‌های کوچک با چالش‌هایی نیز در زمینه‌های متعدد مواجه می‌باشند. از جمله کمبود منابع مالی، نداشتن قدرت رقابت در بازار، نداشتن مهارت کافی در بازاریابی و توزیع محصولات. این در حالی است که در سوی دیگر، شرکت‌های بزرگ غالباً منابع مالی، تجربه و دانش لازم را برای تحقیق و توسعه، تجاری سازیِ ایده‌های جدید و مدیریت اموال فکری خود دارا هستند؛ لذا کسب و کارهای کوچک برای حل مشکلات خود ناگزیر اقدام به مشارکت و همکاری با سایر نهادهای دولتی و خصوصی می‌نمایند؛ برای مثال:

– مشارکت با دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقیقاتی در فعالیت‌های تحقیق و توسعه

– مشارکت با شرکت‌های بزرگ اقتصادی به منظور جبران کمبود منابع مالی، تجربه و مهارت‌های لازم، دسترسی به بازار و کسب قدرت رقابت در بازار. البته لازم به یادآوری است که این مشارکت برای شرکت‌های بزرگ نیز خالی از فایده نیست زیرا از این رهگذر می‌توانند به فناوری‌های جدید دسترسی پیدا کنند و در نتیجه از رقبای خود پیشی بگیرند.

– همکاری با سایر کسب و کارهای کوچک به منظور متعادل کردن قدرت شرکت‌های بزرگ

– کسب اجازه بهره‌برداری از محصولات. از این طریق می‌توانند تکنولوژی لازم را به دست آورند بدون اینکه متحمل هزینه‌هایی برای توسعه محصول شوند.

– اعطای اجازه بهره‌برداری از محصولات. از این طریق می‌توانند مهارت‌های تولید و بازاریابی را به‌دست آورند و به بازار نیز دسترسی پیدا کنند.

علی‌رغم مزایای فوق‌الذکر حاصل از مشارکت، تعامل اطلاعات با سایر نهادها خطراتی را نیز برای کسب و کارهای کوچک به همراه دارد از جمله افشای اطلاعات و تکنولوژی و سوءاستفادهٔ رقبا از این اطلاعات. لکن از آنجا که سود حاصل از این مشارکت بیش از خطرات و معایب آن است، ذیلاً راهکارهایی به منظور مدیریت اموال فکری و تبعاً کاهش این خطرات ارائه می‌گردد:

۱- ثبت حقوق مالکیت فکری از جمله اختراعات، طرح‌های صنعتی و علائم تجاری که مزایای متعددی را برای کسب و کارهای کوچک به همراه دارد برای مثال: بهره‌برداری از حقوق مالکیت فکریِ ثبت شده توسط اشخاصی غیر از پدیدآورنده، مشروط به موافقت پدیدآورنده است و در صورت نقض، امکان اجرای این حقوق از طریق دادگاه وجود دارد. حقوق مذکور قدرت بنگاه‌ها را در بازار به طور کلی و در جذب سرمایه‌گذار به طور خاص افزایش می‌دهد. فراهم آوردن امکان تجارت با سایر شرکت‌ها از طریق انعقاد قرارداد لیسانس متقابل، استفاده از اختراع به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکره با شرکا و کسب درآمد از طریق اعطای اجازهٔ بهره‌برداری از اختراع، از دیگر مزایای این شیوه است. همچنین شرکت‌ها از اختراعات برای افزایش اعتبار خود استفاده می‌کنند؛ برای نمونه مطالعات اخیر در کشور چین نشان می‌دهد شرکت‌های تازه تأسیس از حقوق مالکیت فکری خود به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط با رقبای خود به عنوان شرکای بالقوه استفاده می‌کنند.

لکن آمارها نشان می‌دهد کسب و کارهای کوچک تمایل چندانی به ثبت حقوق مالکیت فکری خود ندارد؛ شاید به دلیل نداشتن آگاهی و اطلاعات کافی در این خصوص یا به دلیل هزینه‌های مربوط به ثبت، تمدید و دفاع از این حقوق. که در اینجا نقش دولت‌ها در نهادینه کردن این روش می‌تواند تأثیرگذار باشد از طریق: ایجاد معافیت‌های مالی، بهبود روند ثبت حقوق مالکیت فکری برای مثال کاهش هزینه‌های ثبت و تمدید این حقوق و تسریع روند بررسی اظهارنامه‌های ثبت اختراع، برگزاری دوره‌های آموزشی برای مدیران ارشد بنگاه‌های اقتصادی با هدف تأکید بر ضرورت مدیریت اموال فکری و افزایش آگاهی ایشان در این خصوص، بیمه کردن هزینه‌هایی که کسب و کارهای کوچک در جریان دفاع از حقوق مالکیت فکری خود متحمل می‌شوند و …

با عنایت به مراتب معروضه می‌توان چنین نتیجه گرفت که کسب و کارهای کوچک هنگام ثبت حقوق مالکیت فکری باید میزان سود و هزینه را ارزیابی کنند. گاهی هزینه‌ها بسیار بیشتر از عواید است. برای مثال از جمله مزایای ثبت اختراع امکان پیگیری از طریق مراجع قضایی در صورت نقض حق است. حال آنکه بسیاری از بنگاه‌های کوچک از پس هزینه‌های گزاف دعاوی حقوقی برنمی‌آیند و از قدرت چانه‌زنی لازم در این خصوص نیز برخوردار نیستند؛ فلذا در چنین شرایطی تصمیم به عدم ثبت اختراع، علامت تجاری و یا طرح صنعتی می‌گیرند. یا از آنجا که یک فرآوردهٔ جدید بسیار بیشتر از فرآیند در معرض نقض و کپی شدن قرار دارد، تمایل بنگاه‌ها بر این است که برای حمایت از فرآیند جدید از ساز و کار محرمانگی استفاده کنند تا اختراع، چرا که لازمهٔ ثبت اختراع، افشای اطلاعات است.

۲- تدابیر تکمیلی که بعضی اوقات جایگزین راه‌حل نخست یعنی ثبت حقوق مالکیت فکری می‌شوند. از جملهٔ این تدابیر می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

محرمانگی که بیشتر در خصوص آن دسته از حقوق مالکیت فکری که به ثبت نمی‌رسند یعنی اسرار تجاری کاربرد دارد. برای مثال لیست مشتریان، فرمول‌ها و دستورالعمل‌ها، پایگاه‌های داده و … در این راهکار شرکت‌ها اقدام به انعقاد قرارداد محرمانگی و عدم افشای اسرار تجاری با کارکنان خود و فروشندگان می‌نمایند. در این روش می‌توان طیف وسیعی از اطلاعات را برای مدت نامحدود – تا زمانی­که اطلاعات افشا نشده‌اند- و همچنین ابداعاتی که شرایط لازم برای اختراع شدن را ندارند، مورد حمایت قرار داد.

  1. پیچیده کردن فرآورده یا فرآیند تولید؛ به نحوی که امکان کپی کردن از طریق مهندسی معکوس غیرممکن یا دشوار شود.
  2. انتشار توصیفی اجمالی در خصوص ایدهٔ جدید. در این صورت به دلیل جدید نبودن ایده،  امکان ثبت آن توسط رقبا وجود ندارد.
  3. برقراری ارتباط با مشتریان. به این مفهوم که به دلیل کیفیت برتر محصولات، مشتریان حاضر به پذیرش محصولات شرکت‌های رقیب نشوند.

اگرچه تدابیر تکمیلی از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه بوده و پرکاربرد نیز می­باشند لکن به تنهایی شیوهٔ مناسبی برای حمایت از اموال فکری نیستند؛ چرا که حمایت ارائه شده از این طریق، با خطرات و ریسک‌هایی همراه است و در صورت نقض، امکان پیگیری از طرق قضایی وجود ندارد. همچنین به دلیل غیر رسمی و پر مخاطره بودن این شیوه، توجیه کردن سرمایه گذاران و شرکا جهت سرمایه گذاری در فعالیت‌های تحقیق و توسعه بسیار دشوار است. تنها استثنا در این خصوص، نظام حمایتی مربوط به اسرار تجاری است؛ چرا که در بعضی کشورها لازم‌الاجرا بوده و می‌تواند موضوع قرارداد لیسانس قرار گیرد.

۳- راه حل سوم ترکیبی است از روش ثبت حقوق مالکیت فکری و راهکارهای تکمیلی به ویژه محرمانگی. تحقیقات اخیر نشان می‌دهد بنگاه‌های نوآور و موفق با لحاظ منابع مالی خود، نیازها و شرایط کسب و کار هم از ثبت اموال فکری و هم از تدابیر تکمیلی برای حمایت از اموال فکری خود استفاده می‌کنند. این نتایج دست کم مطالعاتی را که ادعا می‌کنند کسب و کارهای کوچک تمایلی به ثبت اموال فکری خود ندارند خواه به دلیل ناآگاهی یا محدودیت‌های مالی یا ناکارآمدی این شیوه، رد می‌کند.

در حقیقت، به کارگیری شیوه‌های حمایتی مختلف مکمل یکدیگر می­باشند. برای مثال در مواردی که چرخهٔ تولید یک محصول بسیار کوتاه است، می­توان بخشی از یک نوآوری را  به عنوان اختراع ثبت کرد و بخشی دیگر را تحت نظام حمایتی اسرار تجاری قرار داد؛ چرا که اختراع به تنهایی در این خصوص ناکارآمد است.

در آخر یادآور می‌شود مشارکت با نهادهای مختلف در انتخاب هر یک از شیوه‌های فوق‌الذکر تأثیرگذار است. برای مثال، همکاری با مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاه‌ها که تمایل چندانی به رقابت ندارند، یک راهکار حمایتی را اقتضا می‌کند و مشارکت با شرکتی که بالقوه رقیب محسوب می‌شود،  راهکاری دیگر را. در مورد اخیر ممکن است چندین شیوهٔ تکمیلی تؤامان مورد استفاده قرار گیرد.

منبع:

Enhancing Intellectual Property Management and Appropriation by Innovative SMEs, Jennifer Brant and Sebastian Lohse, International Chamber of Commerce(ICC),۲۰۱۳, Available at:

http://www.iccwbo.org/Data/Documents/Intellectual-property/IP-Management-by-innovative-SMEs/