فناوری اطلاعات و چالش‌های قانون کار

 

  همانطور که می­دانیم امروزه حفاظت از اسرار تجاری و اطلاعات افشاء نشده یکی از مهم­ترین دغدغه­ های شرکت­ های کوچک و بزرگ است. سرّتجاری به معنای هرگونه دانش یا اطلاعات ارزشمندی است که دارای ارزش مستقل اقتصادی بوده و دارنده آن مایل نیست که رقیبان تجاری به این اطلاعات دسترسی یابند. یکی از راه­ های حفاظت از این اطلاعات انعقاد قراردادهای NDA یا منع افشای اطلاعات است. وجود ضمانت اجراهای قانونی برای تضمین تعهدات یک کارمند یا مستخدم صنعتی در خصوص رازداری نسبت به یک کالا یا فرآیند صنعتی محرمانه ، اهمیت بسیاری دارد. حال فرض کنید که یک شرکت تولیدکننده نرم­‌افزار مشغول کار بر روی یک سیستم جدید حسابداری است و با وجود انعقاد قرارداد منع افشای اطلاعات با برنامه‌­نویسان، به این نتیجه می‌­رسد که یکی از آن­ها اطلاعات و روش‌های محرمانه مربوط به این برنامه را در اختیار دیگران قرار داده­‌است، چنانچه این شرکت به قرارداد کار با برنامه­‌نویس مزبور خاتمه دهد، وی می­‌تواند به هیئت تشخیص مراجعه نماید و در صورتی‌که کارفرما نتواند دلایل موجه و مستندی ارائه نماید، طبق ماده 165 قانون کار مکلف به بازگرداندن کارگر به کار و پرداخت حقوق یا مزد وی از تاریخ مراجعه به کارگاه است. این درحالی است که اثبات تقصیر کارگر در این قبیل موارد چندان ساده نیست و کارفرما نیز نمی­‌تواند برنامه­‌نویسی را که دیگر به او اعتماد ندارد به کار سابق بازگرداند. به عبارت دیگر، به نظر می­‌رسد اعمال برخی مقررات قانون کار بر افرادی که کار فکری انجام می­‌دهند با چالش­‌هایی همراه است. راه حل این مسئله را می­‌توان در یکی از دو محور ذیل جستجو کرد: قائل شدن تمایز میان کارگران فکری با سایر کارگران در تعریف واژه کارگر و یا تبیین و تعدیل مصادیق موارد اخراج موجه کارگر.

با پیدایش مفاهیمی چون تولید دانش محور و افزایش نقش اطلاعات در فرآیند تولید و رواج استفاده از رایانه در فرآیند تولید و ارتباط، نیاز به کارگر آگاه و توانا و متخصص در حوزه تولید، توزیع و مدیریت اطلاعات به شدت احساس می­‌شد. از کسانیکه در مقابل انجام کار فکری مزد دریافت می­‌کنند با تعابیر مختلفی از جمله کارگر فکری، کارگر اطلاعاتی و دانش­کار یاد می­‌شود. گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی(OECD) در سال 1981 و 1986 حاکی از رشد مداوم حرفه­‌هایی است که عمدتا با تولید اطلاعات یا زیرساخت­‌های پشتیبان آن سروکار دارد. طبق برآوردی که یکی از متخصصین حقوق کار در پژوهشی تاریخی درخصوص نیروی کار اطلاعاتی انجام داد؛ بین سال­‌های 1860 تا 1980، در هر 18 سال تعداد این نیروهای کار دوبرابر شده­‌است.

  در حقوق ما کارگر از دیدگاه قانون کار جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1369 کسی است که به هر عنوان در مقابل دریافت حق‌السعی اعم از مزد، حقوق، سهم سود و سایر مزایا به درخواست کارفرما کار می­‌کند. در نتیجه طبق این تعریف واژه کارگر تنها به کسانی‌که کار فیزیکی انجام می­‌دهند محدود نمی­‌شود. در واقع طبیعت کار به تنهایی ملاک تشخیص کارگر از غیرکارگر نیست بلکه دریافت یا عدم دریافت مابه­‌ازا، چگونگی تعیین مابه­‌ازا و تبعیت حقوقی کارگر از کارفرما مواردی هستند که می­‌توان برای تعیین کارگر از غیرکارگر از آن­ها بهره برد. از میان این موارد، تبعیت حقوقی مهم­ترین معیار است. زمانی رابطه تبعیت حقوقی وجود دارد که یک طرف یعنی کارفرما بر کار طرف دیگر(کارگر) نظارت کند، به او در مورد چگونگی انجام کار دستور دهد و نتایج به دست آمده را بررسی کند. این ملاک که از دیرباز برای تشخیص کارگر از غیرکارگر چه از نظر اساتید و حقوقدانان این رشته و چه از سوی دادگاه­‌ها و رویه قضایی کشورهای مختلف پذیرفته شده­‌است، مفهومی است که به تدریج تحول یافته و دامنه شمول وسیع­‌تری پیداکرده­‌است. یکی از این دگرگونی­‌های این است که امروزه برای آنکه کسی را کارگر بشناسند لازم نیست که فرد تعهد اصلی خود را تحت دستور و تبعیت کارفرما انجام دهد. بدین معنا که استقلال حرفه­‌ای و شغلی افرادی مانند پزشکان، معلمان و مهندسان که شغل آن­ها مستلزم آزادی در اندیشه و تفکر است با حالت تبعیت مانعه الجمع و متعارض نیست. در امور فکری و تخصصی چه بسا کارگر، استقلال بسیاری در انجام کار داشته باشد ولی چنانچه در چارچوب سازمان اداری کارفرما و با استفاده از امکانات، وسایل و ابزار کار آن محل در ساعت­‌های مقرر، کاری را که از لحاظ پست سازمانی بر عهده اوست، انجام دهد؛ تحت تبعیت اداری و سازمانی است و درنتیجه کارگر محسوب می­‌شود.

به نظر می­‌رسد تسری دامنه شمول تعریف کارگر به کارگران فکری متناسب با تحول مفهوم کارگر در سطح بین­‌المللی و واقعیت­‌های اجتماعی روابط کاری در قانون کار کشور ما مورد توجه قرارگرفته‌­است و با توجه به جنبه حمایتی قانون کار، اقدامی مثبت محسوب می‌گردد. بنابراین شاید بتوان راه حل برون­‌رفت از مسئله­‌ای که در ابتدا مطرح شد را در تغییر مقررات مربوط به اخراج موجه کارگر و خاتمه قرارداد کار یافت.

ضرورت وجود مقررات حمایتی در زمینه اخراج کارگر و تضمین امنیت شغلی موجب شد تا در سال 1963توصیه­‌نامه شماره 119 در سازمان بین­‌المللی کار به تصویب برسد. بر مبنای این توصیه­‌نامه اخراج کارگر نباید مجاز تلقی شود مگر آنکه دلیل موجهی برای آن ارائه گردد. در سال 1982 سازمان بین­‌المللی کار مقاوله­‌نامه شماره 158 و توصیه نامه مکمل آن را تصویب کرد. این مقاوله‌­نامه که شامل همه رشته‌های فعالیت اقتصادی می­‌شود مقرر می­‌دارد که معیارهای پیش­‌بینی شده اصولا از طریق قانون وارد حقوق کشورهای عضو بشود. مطابق مقاوله­‌نامه، اخراج باید بر پایه دلیل موجهی استوار باشد و این دلیل به رفتار یا توانایی و مهارت­‌های کارگر مربوط یا ناشی از اداره کارگاه باشد و هم­چنین کارگر باید امکان طرح شکایت در یک مرجع بیطرف را داشته باشد. در مورد پرداخت خسارت اخراج؛ چنانچه اخراج کارگر به سبب تقصیر مهم او باشد، کارفرما از پرداخت خسارت معاف خواهد بود. در تعریف تقصیر مهم در مقاوله­‌نامه آمده­‌است: تقصیری که در صورت ارتکاب آن نتوان «منطقاً » از کارفرما خواست که کارگر را در مدت اخطار در کارگاه نگه دارد.

ماده 21 قانون کار کشور ما نیز ذیل عنوان خاتمه قرارداد کار به 6 مورد تصریح نموده اما به اخراج به عنوان یکی از راه­‌های پایان قرارداد کار اشاره نشده­‌است.  در ماده 27 قانون تعبیر فسخ قرارداد از سوی کارفرما به کار رفته­‌است اما با توجه به ارجاع ماده 165، ماده 27 در بردارنده موارد اخراج موجه است. در ماده 165 قانون آمده­‌است :«درصورتیکه هیئت حل اختلاف اخراج کارگر را غیرموجه تشخیص داد، حکم بازگشت کارگر اخراجی و پرداخت حق­‌السعی او را از تاریخ اخراج صادر می­‌کند و در غیر این صورت(موجه بودن اخراج) کارگر مشمول اخذ سنوات به میزان مندرج در ماده 27 این قانون خواهد بود.» و مطابق ماده 27 :« هرگاه کارگر در انجام وظایف محوله قصور ورزد و یا آئین­نامه­‌های انضباطی کارگاه را پس از تذکرات کتبی نقض نماید کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر شورای اسلامی کار علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هر سال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان «حق سنوات» به وی پرداخته و قرارداد را فسخ نماید.»  تبصره 2 این ماده نیز موارد قصور و نیز چگونگی تنظیم و تصویب آئین­نامه انظباطی کارگاه را به مقرراتی احاله نموده که باید به تصویب وزیر کار برسند. این آئین‌­نامه که توسط شورای عالی کار تدوین و تهیه شد، در تاریخ 8/2/1370 به تصویب وزیر کار رسید. برابر ماده یک آئین­‌نامه مزبور: «هرگونه کوتاهی در انجام وظایف محوله و یا هرگونه فعل یا ترک فعل که موجب نقض آئین­‌نامه­‌های انضباطی کارگاه، بروز اختلاف و بی­‌نظمی در روند طبیعی کار، کاهش کمی و کیفی تولید و خدمات، افزایش ضایعات، ضرر و زیان و نقض شئون اسلامی در کارگاه را فراهم نماید، قصور نامیده می­‌شود.» اما تعریف این ماده از قصور بسیار کلی است و اختلاف برانگیز است.

ماده 27 از جمله موادی است که در لایحه اصلاح موادی از قانون کار مورد اصلاح قرار گرفته­‌است. تاریخچه ارائه پیش­نویس اصلاح قانون کار به سال 1385 برمی­گردد که بنا به دلایلی این اصلاحیه موقتاً از دستور کار دولت خارج شدو پس از 5 سال با گستردگی بیشتر و تغییرات جدی تر لایحه جدیدی ارایه شد. این لایحه پس از بررسی در کمیسیون لوایح هیات دولت در تاریخ 30/7/91 به تصویب هیئت وزیران رسید و برای طی تشریفات قانونی به مجلس ارسال شد. مطابق ماده 27 اصلاحی: تخلفات کارگران در کمیته انضباطی کارگاه مطرح و در مورد آن تصمیم گیری خواهد شد. در صورتی که کارگاه فاقد کمیته انضباطی باشد، موضوع مستقیماً در مراجع حل اختلاف مطرح و رسیدگی خواهد شد و طبق تبصره این ماده، مقررات مربوط به موارد قصور ، تدوین و تصویب آیین نامه انضباطی و چکونگی تشکیل، ترکیب و رسیدگی کمیته انضباطی کارگاه با پیشنهاد شورای عالی کار به تصویب وزیر کار و امور اجتماعی خواهد رسید.

هرچند تقسیم اخراج به موجه و غیر موجه نه صراحتاً،  اما به طور ضمنی، در قانون کار فعلی وجود دارد اما قانون درباره اینکه اخراج در چه مواردی ناموجه است، سکوت کرده و تشخیص موارد اخراج ناموجه را بر عهده هیئت حل اختلاف قرار داده­‌است. همانطور که گفتیم در صورتیکه هیات حل اختلاف اخراج کارگر را غیرموجه تشخیص دهد، حکم بازگشت وی به کار و پرداخت حق­‌السعی او را از تاریخ اخراج صادر می­‌کند. اما در شرایطی که کارفرما برای بازگرداندن کارگر به کار سابق، معذوریت­‌هایی داشته باشد.(مانند سلب اعتماد کارفرما از کارگر در مثال ابتدای موضوع) تکلیف چیست؟

مقاوله­‌نامه شماره 158 سازمان بین‌المللی کار در ماده 10 خود مقرر داشته؛ در مواردی که مراجع صالح برای رسیدگی به اختلاف­‌های کارگر و کارفرما به این نتیجه برسند که حکم مربوط به ابطال اخراج یا حکم بازگشت به کار، اجراشدنی نیست حق خواهند داشت از طریق تعیین خسارت مناسب یا از راه­های دیگر، به تامین حقوق کارگر اقدام کنند.

راهکار مندرج در مقاوله­‌نامه و هم­چنین تبصره ماده 27 اصلاحی لایحه که در آن چگونگی تدوین مقررات مربوط به موارد قصور ، تدوین وتصویب آیین نامه انضباطی و چکونگی تشکیل ، ترکیب و رسیدگی کمیته انضباطی کارگاه پیش­بینی شده­‌است، از جمله ظرفیت­‌هایی است که با بهره­‌گیری از آن­ها می­‌توان پیش از تصویب نهایی لایحه در مجلس، ابهامات و کاستی­‌های موجود درخصوص اخراج­‌های موجه و غیرموجه را برطرف ساخت.

 

منابع:

1)    عراقی، سید عزت­‌اله، حقوق کار، چاپ ششم، انتشارات سمت، تهران : 1385

2)    عراقی، سید عزت­‌اله و امیرحسین رنجبریان، تحول حقوق بین­‌الملل کار، چاپ اول، موسسه کار و تامین اجتماعی، تهران: 1385

3)    داوودی، مهدی، مقاله: کارگر اطلاعاتی کارگر عصر جدید مندرج در پرتال جامع علوم انسانی قابل دسترس در:

http://www.ensani.ir/fa/content/291261/default.aspx