جوامعی که در فضای سایبری تولید اندیشه و علم نمی کنند، به تدریج محکوم به شکست هستند

گفتگو با دکتر سعید سعادت
مدیر عامل مجتمع فنی تهران

پیوستن به ترتیبات بین‌المللی جهت حمایت از نرم‌افزارها، برای ما آثار و تبعاتی را به همراه خواهد داشت. ارزیابی کلی جنابعالی از این آثار و تبعات چیست؟ آیا به طور کلی این امر را مثبت تلقی می کنید؟

تبعات مثبت این امر، این است که به هر حال کشور ما با توجه به استعدادهای بالقوه‌ای که در جوانان وجود دارد و سطح علمی بالایی که در کشور دیده می‌شود، می‌تواند رشد و توسعه پیدا کند. محصولات مؤلفین، مصنفین، محققین و هنرمندان می‌تواند، بازار جهانی پیدا کند و از محدوده کشور ایران فراتر رود. پیوستن به کنوانسیون‌های بین‌المللی می‌تواند جامعه را برای سرمایه‌گذاری در حوزه تولید نرم‌افزار، تشویق و تقویت نماید. چرا امروزه در کشور، علی‌رغم استعدادهای بالقوه‌ای که از جهت سطح علمی و علایق جوانان ایران به حوزه آی‌سی‌تی، کامپیوتر،  برنامه‌نویسی و نرم‌افزار وجود دارد، در مقایسه با کشورهایی نظیر هند و چین و… رشد چندانی نداشتهایم؟ یکی از عوامل این امر، این است که متأسفانه ما، مسائل مربوط به کپی‌رایت را چندان جدی تلقی نکرده‌ایم. شاید نگاه بسیاری از دلسوزان جامعه این باشد که اگر ما نرم‌افزارهای خارجی را بخریم، مبلغی پول به کشورهای خارجی سرازیر کرده‌ایم، اما به اعتقاد من، ما از این امر غافل هستیم که به دلیل رعایت نکردن این قوانین به بازار جهانی راه پیدا نکرده‌ایم و محصولات نرم‌افزاریمان رشد پیدا نکرده است. شما ببینید که در ۲۰ سال گذشته، چند نفر و چند شرکت نرم‌افزاری توانسته‌اند رشد کنند؟ چنین شرکت هایی، انگشت‌شمار هستند. این در حالی است که در حوزه سخت‌افزار، هزاران جوان را می‌شناسیم که توانسته¬اند رشد کنند و کارخانه و تشکیلاتی در این خصوص تأسیس نمایند. علت این امر این است که متأسفانه، ما از نظر فرهنگی برای آنچه می بینیم، هزینه می‌کنیم، اما از دارایی‌های نامشهود غافل هستیم؛ درحالی‌که در جهان، شرکتهای بزرگی از قبیل اوراکل، سیسکو، مایکروسافت و…. در درجه اول در حوزه نرم‌افزاری به تعالی رسیده، رشد کرده و شکوفا شده اند. برخی از آنها، در مرحله بعدی در حوزه سخت‌افزار هم سرمایه‌گذاری کرده اند؛ به همین دلیل اگر بخواهیم به‌صورت کلی به این پرسش، پاسخ دهیم که آیا رعایت قانون کپی‌رایت جهانی به صلاح ما است یا خیر؟ من معتقدم، این امر یک ارزش اخلاقی است. ما مدعی هستیم که مسلمان هستیم و رعایت حقوق دیگران در آموزه‌های دینی ما بسیار توصیه شده است. آیا این دیگران فقط اشخاص داخل کشور هستند؟ 

ما حتی، حقوق پدیدآورندگان داخلی را هم به درستی رعایت نمی کنیم. بسیاری از نسخه های نرم‌افزارهای ایرانی، یا به صورت قفل‌شکسته و یا در صورت نبود قفل، بدون رعایت حقوق پدیدآورنده، تکثیر می‌شود و به فروش می-رسد، یا مطالب مندرج در سایتها بدون ذکر منبع، مورد استفاده قرار می گیرد. متأسفانه در کشور ما، در این زمینه، کار چندانی صورت نگرفته است. من فکر می‌کنم، شاید عدم رشد مادر حوزه نرم افزار و آی‌سی‌تی، به همین عامل بستگی دارد؛ به این که ما تصمیم بگیریم، قوانین بین‌المللی حمایت از کپی‌رایت را رعایت بکنیم یا خیر.

متاسفانه، ما برای آنچه می بینیم هزینه می کنیم اما از دارایی های نامشهود غافل هستیم.

یکی از نگرانی‌های موجود این است که رعایت چنین قوانینی، ممکن است هزینه هایی آنی به‌ همراه داشته باشد. همان‌طور که شما فرمودید، ممکن است ما در آینده بتوانیم نرم‌افزارهایی تولید کنیم که قابلیت صادر شدن، داشته باشند. چگونه می‌توان بین این هزینه‌های آنی و منافع احتمالی آتی تعادل برقرار کرد؟ 

به هرحال، اگر ما در سطح کلان برای انجام کارها، استراتژی مشخصی نداشته باشیم، قطعاً با برنامه‌های کوتاه مدت، به اهداف بلند مدت  به‌ ویژه آرزوهایمان دست نخواهیم یافت. زمانی‌که یک کارخانه‌دار هم، کارخانه‌ای را تأسیس می کند، سال¬ها برنامه‌ریزی می کند، بنا می‌سازد، ماشین آلات وارد می¬کند تا ۱۰ سال بعد، تازه اصل سرمایه-اش را بازیابی کند. حال، شما برای اداره یک کشور با ۷۵ میلیون نفر جمعیت، چگونه خواهید توانست بدون داشتن یک استراتژی مشخص و برنامه ریزی طولانی مدت، موفق عمل کنید؟ این روشن است که شاید مجبور شویم ابتدا سرمایه‌گذاری کنیم، ولی با مطالعه‌ای دقیق می توان دریافت که این سرمایه گذاری در مدت کوتاهی باز خواهد گشت. 

فارغ از منافع مادی، باید در درجه اول، در نظر بگیریم که آیا اساساً این کار، انسانی و اخلاقی هست یا خیر؟ وقتی ما به ارزش ها می اندیشیم، منافع این عمل اهمیت کمتری پیدا می¬کند. یک گروه از دانشمندان و پژوهشگران برای تولید این کالا، کار و هزینه صرف کرده‌اند؛ پس تمام مردم دنیا باید هزینه استفاده از این کالا را بپردازند، اما از بعد اقتصادی و تجاری هم، من فکر می کنم این امر به نفع جامعه است. به نظر من یکی از دلایل عدم رشد بسیاری از شرکت‌های نرم‌افزاری، همین عدم رعایت قانون کپی‌رایت است. وقتی شما، یک محصول خارجی را به صورت رایگان یا با صرف هزینه ای محدود به دست می¬آورید، نرم‌افزارهای ایرانی نمی‌توانند با چنین محصولی رقابت کنند. درحال‌حاضر، ما جز در حوزه نرم افزارهای کاربردی  ـ به‌خصوص مالی ـ نرم‌افزار قوی نداریم. مگر یک جوان ایرانی نمی تواند یک نرم‌افزار طراحی مثل فتوشاپ و… یا سیستم عامل بنویسد؟ این توان هست، اما چون نیاز به سرمایه¬گذاری دارد، هیچ شرکتی داوطلب نیست در این حوزه کار کند. شرکت‌های نرم¬افزاری نمی توانند در این حوزه¬ ها توسعه پیدا کنند چون می¬دانند، نمونه خارجی کالایشان، با قیمت کمتری در دسترس مردم قرار می‌گیرد. درست است که مبلغ نرم‌افزارهای خارجی، با متوسط بودجه کشورهای در حال توسعه مطابقت ندارد، زیرا درآمد سالیانه ما بسیار پایین¬تر از کشورهای پیشرفته است، اما قیمت کالاهای تولید شده توسط شرکت های بزرگ نرم‌افزاری در نقاط مختلف دنیا متفاوت است. آنها با خود می اندیشند که بازاری با نصف یا حتی یک دهم قیمت هم، به‌ هرحال یک بازار است؛ پس اگر ما به مقررات بین‌المللی احترام بگذاریم و به آن بپیوندیم، ممکن است، در کوتاه مدت هزینه بیشتری بکنیم، اما به نظر من این هزینه به سرعت جبران می‌شود؛ چرا که توسط شرکتهای نرم‌افزاری ایجاد ارزش و ثروت می شود، اشتغال زایی صورت می¬گیرد و…. ما، در حوزه آی‌سی‌تی، در جهان بیش از ۱۰۰۰ شغل داریم؛ با وجود این در حال حاضر، به موجب آمارهای موجود، بسیاری از مهندسین کامپیوتر ما، بی¬کار هستند، در حالی‌که شاید می‌توانستیم با رعایت برخی از ملاحظات جهانی و با داشتن یک استراتژی مناسب، از این حیث، وضعیت بهتری داشته باشیم؛ لذا، من معتقدم در کوتاه مدت، هم با تولیدی که در کشور جاری می‌شود و هم شرکتهایی که به تولید نرم‌افزار روی می¬آورند، هزینه ها به سرعت جبران خواهد شد، زیرا شرکتها می¬دانند که مردم برای تهیه کالای آن‌ها باید پول بپردازند، درحالی‌که چنین چیزی در وضعیت موجود در فرهنگ ما دیده نمی‌شود.

یکی از مباحثی که شما مطرح فرمودید، بحث فرهنگ‌سازی است. متأسفانه این فرهنگ نسبت به نرم‌افزارهای خارجی و داخلی جا نیفتاده است؛ قضات ما نیز با نقض حقوق مربوط به نرم افزار، به‌ سان یک دزدی، برخورد نمی‌ کنند. به نظر شما پیوستن به معاهدات بین‌المللی، موجب فرهنگ سازی در این حیطه خواهد شد، یا این که علاوه بر آن لازم است فعالیت دیگری هم انجام شود؟

 در درجه اول باید نگاه مسؤلین به این سمت باشد و قلباً بپذیرند که این امر در طولانی مدت به صلاح توسعه آی‌سی‌تی، در مملکت خواهد بود. در مرحله بعدی، باید به تدریج این فرهنگ ‌سازی انجام شود؛ به عنوان مثال، دوره¬هایی برای قضات برگزار شود تا آن¬ها را با حقوق رایانه‌ای آشنا کند. مثلا اینکه ‌ برای طراحی یک سایت، وقت و سرمایه زیادی صرف شده است. همان‌طور که اشخاص حاضر نیستند، اتومبیل شخصی‌شان را برای استفاده عموم مردم در خیابان رها کنند، پدیدآورنده نرم افزار نیز محق است که از حاصل کار خود بهره مادی ببرد زیرا این یک دارایی و سرمایه نامشهود است و صحیح نیست حاصل اندیشه را به راحتی کپی کنیم و حتی بدتر از آن به دیگران هم بفروشیم. اینها مسائل فرهنگی است. قوانینی نیز باید در این خصوص وضع شود. مجریان قانون و ضابطان قوه قضاییه هم باید، باور داشته¬ باشند که این عمل نوعی سرقت است. 

اگر ما بخواهیم قوانین کپی‌رایت را رعایت کنیم و به کنوانسیون‌های بین‌المللی بپیوندیم، باید هم‌زمان فرهنگ‌سازی هم انجام دهیم، مثل هر فناوری دیگری؛ به عنوان مثال زمانی بود که کامپیوتر فقط بر روی میز مدیران دیده می-شد، اما امروزه استفاده از کامپیوتر همگانی شده و بخش عمده¬ای از اهداف دولت در راستای نیل به دولت الکترونیک محقق شده و بانکداری الکترونیک نیز تا حد زیادی پیش رفته است. فرهنگ این امر هم به تدریج گسترش یافته، اما هنوز شاهد هستیم که برخی بانکها شلوغ هستند. این فرهنگی است که باید به تدریج متناسب با این فناوری در مردم نهادینه شود. برگزاری دوره¬های آموزشی وظیفه ماست. بخشی از فرهنگ سازی، معرفی استفاده صحیح از تکنولوژی است که ما هم در این حوزه کار می‌کنیم. 

مجریان قانون و ظابطان قوه قضائیه هم باید باور داشته باشند که کپی و فروش نرم افزار متعلق به دیگری نوعی سرقت است.

در سطح کلان، به نظر می رسد هرچند وظیفه این فرهنگ سازی بر عهده دولت است، اما شاید انتظار بیش از حد در این خصوص از دولت، انتظار عبثی باشد؛ از طرف دیگر اگر فعالان این حوزه بخواهند  منتظر روزی باشند که دولت در این راستا اقدام کند، ممکن است بسیاری از فرصت ها  از دست برود. . فکر می کنید چگونه بتوان این چرخه را به حرکت انداخت؟ و در این شرایط، بخش خصوصی چه باید بکند؟

من فکر می‌کنم که باید در درجه اول، ذهن نمایندگان مجلس را به این سمت متمایل کرد که منافع ملی جامعه ایجاب می کند، ما حقوق پدیدآورندگان خارجی را نیز رعایت کنیم و تا قوانین مدون و آیین‌نامه‌های اجرایی لازم در راستای پیاده‌سازی این قوانین نداشته باشیم. من چندان خوشبین نیستم که اتفاق خاصی بیفتد. به نظر من، بعد از وضع این قوانین، بحث اجرای آن هم از اهمیت بسیاری برخوردار است. درحال‌حاضر، ما قانون مربوط به حمایت از حقوق پدیدآورندگان نرم افزار را داریم؛ اما نه مردمی که حقی دارند، با این قانون و آیین نامه آن به خوبی آشنا هستند و نه قضاتی که باید از این حق دفاع کنند. همه اینها نیاز به اطلاع‌رسانی و آموزش و البته تغییر دیدگاه مسؤلین دارد. 

پیوستن به ترتیبات بین‌المللی، تسهیلاتی را نیز در پی خواهد داشت.خیلی از شرکتهای نرم افزاری، برای مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها، محصولاتشان را به صورت رایگان نصب می کنند. آنها هم، منافع خودشان را در نظر می-گیرند؛ زیرا به این صورت مردم آموزش می بینند و بیشتر از این محصولات استفاده می کنند. 

در بحث پیوستن به معاهدات بین ‌المللی مسؤلین دولتی، همواره از یک نگرانی مبنی بر ورود ضرر به  کاربران نرم ‌افزارهای خارجی به ویژه در صنایع و سازمان‌ های بزرگ سخن می گویند. به نظر شما این نگرانی ‌ها  از چه چیز ناشی می شود؟

 طبیعی است که صاحبان فن در بخش خصوصی ـ با توجه به اهداف مشترکشان ـ در این مورد با یکدیگر اتفاق نظر داشته باشند، اما فرضاً ممکن است برخی از نمایندگان مجلس، موافق این امر نباشند و این‌گونه استدلال کنند که ما محصول چندانی برای عرضه نداریم، درحالی‌که محصولات بسیاری در بازار جهانی وجود دارد که در صورت پیوستن به معاهدات بین‌المللی، ناگزیر از خرید آن هستیم. بین این دو امر، توازن برقرار نیست، اما این توازن باید در آینده به وجود بیاید. به نظر من جوامعی که در فضای سایبری، تولید اندیشه و علم نمی¬کنند، به تدریج محکوم به شکست هستند. اصلاً، ما اگر دلسوز فرهنگمان هستیم، باید بتوانیم تولید علم و محتوا کنیم تا بتوانیم در سطح جهان مطرح شویم. نگاه کوتاه¬مدت نسبت به این نوع استراتژی‌ها می¬تواند منجر به مخالفت با آن شود. از سال تصویب قانون حمایت از حقوق مؤلفین، مصنفین و هنرمندان (سال ۱۳۴۸) تا کنون، ۴۵ سال می‌گذرد و ما هنوز عضو معاهدات بین‌المللی نشده ایم. علت این امر، این است که برخی معتقدند، نپیوستن به صلاح ماست؛ درحالی‌که تا زمانی که ما در این جاده حرکت نکنیم، به هدفمان نخواهیم رسید.